باز من مانده ام و عکس تو پیشاپیشم
دیرگاهیست که زندانی بند خویشم
در هبوط غزلم یک شبحم ،سرگردان
یک دل مرده که با مرثیه ها هم کیشم
تو به آیین غزلخوانی من مشکوکی
من به چشمان غزلساز تو می اندیشم
باز من مانده ام و خاطره ی رفتن تو
باز من مانده ام و عکس تو پیشاپیشم
نیما زاهدی